قالب وبلاگ
جدیدترین مطالب طنز را از ما بخواهید !
The Best Persian FuNnY CluB !!! 
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جدیدترین مطالب طنز را از ما بخواهید ! و آدرس funnyclub.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





جهنم ایرانی

یکی خیلی کار بد کرده بوده می برنش جهنم.
تو وسط راه میگن به تو یه آوانس میدیم ، میگه چی؟
میگن اینجا 2 نوع جهنم داریم یکی جهنم ایرانی ها و یکی جهنم خارجی ها.
میپرسه فرقش چیه؟
میگن تو جهنم خارجی ها هفته ای یک بار قیـر داغ میریزن تو دهنتون اما تو جهنم ایرانی ها هر روز.
خلاصه میگه من میرم تو جهنم خارجیا.
یه چند ماه بعد میبینه اینجا خیلی ناجوره میگه خوب شد تو جهنم ایرانی ها نرفتم که کارم زار بود اما بد نیست یه سری به اونها بزنم تا به اینجا راضی باشم خلاصه میره میبینه همه نشستن دارن حرف می زنند خبری هم از قیر داغ نیست ،می پرسه: جریان چیه؟
میگن: بابا اینجا یک روز قیر نیست ، یک روز قیف نیست ، یه روز قیر و قیف هست اما مامورش نیست

[ پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, ] [ 23:15 ] [ ]

داستان طنز اسب

یه روز یه آقایی نشسته بود و روزنامه می‌خوند كه زنش یهو ماهی تابه رو می‌كوبه سرش.
مرده میگه: برا چی این كارو كردی؟
زنش جواب میده: به خاطر این زدمت كه تو جیب شلوارت یه تیكه كاغذ پیدا كردم كه توش اسم "جنى" نوشته شده بود ...
مرده میگه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب‌دوانی رفته بودم اسبی كه روش شرط بندی كردم اسمش "جنی" بود.
زنش معذرت خواهی می‌کنه و میره به کارای خونه برسه.
سه روز بعدش مرد داشت تلویزیون تماشا می‌كرد كه زنش این بار با یه قابلمه بزرگتر كوبید رو سر مرده که تقریبا بیهوش شد.
وقتی به خودش اومد پرسید: این بار برا چی منو زدی؟
زنش جواب داد: آخه اسبت زنگ زده بود

[ پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, ] [ 23:14 ] [ ]

روند کار در ایران

[ پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, ] [ 23:13 ] [ ]

           

 

حتما ببینید . .


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, ] [ 22:2 ] [ ]

 

اگهی پیدا کردن نانسی در شمال تهران

 

نانسی

 

[ شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, ] [ 17:40 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]

 

پیشنهاداتی برای عدم ترشیدگی دوشیزگان (طنز)

 
عدم ترشیدگی دوشیزگان
 

1- یقه اولین خواستگار رو بچسبید كه شاید تنها شتر بخت شما باشه.

2- ناز و لفت و لیس رو بذارید كنار.

3- در معرض دید باشید، گذشت اون زمان كه می‌گفتن: من اون دختر نارنج و ترنجم كه از آفتاب و از سایه می رنجم.

4- سن ازدواج رو بیارین پایین، همون 17 یا 18 خوبه. بالاتر كه برین همچین بگی نگی از دهن می‌افتین.

5- تموم دوست پسراتونو تهدید به ازدواج كنید، اگه موندن چه بهتر، نموندن دورشون رو درز بكشید.

6- دعای باز شدن بخت رو دور گردنتون آویزون كنید، یه وقت كتابشو دور گردنتون آویزون نكنید كه گردن لطیفتون كج می‌شه.

7- پسر‌های فامیل بهترین و در دسترس‌ترین طعمه‌ها هستند، رو هوا بقاپیدشون.

8- رو شكل و شمایل ظاهری پسرها زیاد حساسیت به خرج ندید، پسرهای خوشگل، هستن دچار مشكل...!

9- توی اجتماع بر بخورید، با مردم قاطی شید، با ننه صغرا و بی‌بی عذرا نشست و برخاست كنید، همینا هستن كه شادوماد می‌سازن واستون.

10- یه كم به خودتون برسید، منظورم آرایش و برداشتن زیر ابرو و ریمل و پودر و سایه و كرم شب و روز و ماسك خیار و فر مژه و خط لب و خط چشم و... نیست. حداقل قیافه یه آدم رو داشته باشید.

11- در پوشش دقت كنید، لباس چسب و كوتاه فقط آدمای بوالهوس رو دورتون جمع می كنه، یه پوشش سنگین و اندكی رنگین با حفظ معیارهای دوماد پسند بهترینه.

12- مهمون كه میاد قایم نشید، چای ببرید، پذیرایی كنید، خلاصه یه چشمه بیاین كه بعله ما هم هستیم.

13- سعی كنین از هر انگشتتون هفت نوع هنر بباره كه مامانه بتونه جلوی در و همسایه قر و قمیش بیاد كه دخترم قربونش برم اینجوریه و اونجوریه...

14- تا مامانه و باباهه می‌گن دخترمون دیگه وقته عروسیشه مثل لبوی نپخته سرخ نشین و در برید، در حركات و سكناتتون این نظر رو تایید كنید و دنبالشو بگیرید.

15- بلاخره اگه خدای نكرده می‌خواین جزو اون یك میلیون و هفت صد هزار دختر بی شوهر نباشید (تازه اگه همه پسرای این مملكت دوماد شن، كه نمی شن) هر چی دارید، رو كنید، منظورم اعضا و جوارحتون نیست منظورم كمالات و هنر مندیاتتونه.

16- و اینو بگم كه از هیچ دوره زندگیتون به اندازه وقتی كه با نامزد محبوبتون زیر سایه درخت توی یه پارك خلوت دارید معاشقه می كنید لذت نخواهید برد، حالا به بعدنش كار ندارم.

17- ...و آخرین توصیه اینكه عوض اینكه توی جریانات عشقی خیابونی و زودگذر غرق بشید و مثل كبك سرتونو زیر برف كنید یه خورده به فكر زندگی آینده‌تون بشید و اینقدر از این دست به اون دست نرید چون كثیف می‌شید، می پكید.

[ شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, ] [ 17:40 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]

 

دماغ پردردسر ( طنز )

از وقتی كه خودم را شناختم، سنگینی دماغی بزرگ و پف كرده را بر روی صورتم احساس كردم. با رشد من بر وسعت و بی ریختی آن اضافه می شد. دماغی خشن باسورا خهای بزرگ، ویژگی مشخصه ام بود. در دوران راهنمایی تحصیلی، از نظر كوچك و بزرگ مدرسه به داشتن لقب گوریل مفتخر شدم. این لقب حتی در دفتر حضور و غیاب نیز به چشم می خورد.

 

دماغ


دوران دبیرستان اوضاع متفاوت شد و متلك ها هدفمندتر و زهردارتر شده بود. درس خواندنم تا سال دوم بیشتر طول نكشید. دو سال خانه نشین بودم و به ندرت به بیرون رفت و آمد داشتم. اكثر اوقات با مادرم دعوا می كردم به خاطر این كه مرا با این شكل و شمایل به دنیا آورده است و طعنه ام به پدر این بود كه چرا در كودكی مرا خفه و راحت نكرده است. او باید فكر چنین روزی را می كرد. عازم خدمت سربازی شدم. در این دوران مسخره كردنم از طرف دیگران به اوج خود رسید. به یاد دارم كه شب ها تا صبح به بدبختی هایم فكر می كردم و روزها تا غروب جیم می شدم كه با این دماغ دیده نشوم. یكی از هم خدمتی هایم در آستانه جوانی دو ناكامی را یدك می كشید، یكی دماغ دراز و عقابی و دیگری طاسی محسوس قسمت اعظم كله اش بود. او هم از وضع موجود می نالید. اما هر وقت مرا با این دماغ می دید، دست هایش را به سوی آسمان بلند می كرد و می گفت: « الهی شكر. راضیم به رضای تو! » بعدها از سر دلسوزی و اشتراك درد داشتن دماغ ضایع، رفیقم شد و پیشنهاد كرد كه بعد از خدمت، جراحی پلاستیك كنم. البته خودش همین تصمیم را داشت.
در طول خدمت، از سرباز آموزشی گرفته تا بعضی از حقوق بگیران پادگان، تفنگ دولول صدایم می كردند. بعد از پایان خدمت، برای هزینه عمل مجبور به كار سخت و طاقت فرسا شدم. كلاهی تهیه كردم كه مانند سارقان مسلح، تمام صورتم جز چشمهایم را پوشانده بود. چند ماه به سختی كار كردم تابالاخره موفق شدم كه  از طریق وام قرض الحسنه و كمك اقوام و آشنایان هزینه عمل را جور كنم. اوایل زمستان بود كه خودم را به تیغ جراحی سپردم. یك ساعت بعد از عمل به هوش آمدم. دكتر جراح قول یك دماغ خوب را داده و كارش را در حد معجزه تعریف كرده بود. با فهمیدن این جملات اشك شادی و شوق در چشمانم سرازیر شد. با خود اندیشیدم كه ایام بدبختی و فلاكت به پایان رسیده و به آینده امیدوار شدم. پس از دو روز بستری از بیمارستان مرخص شدم.
تمام سطح شهر را به واسطه بارش برف روز قبل، لایه ای از یخ و برف فرا گرفته بود. از خوشحالی روی هوا راه می رفتم. به یك باره همه چیز خراب شد. لیز خوردم و به سطل آشغال بزرگ شهرداری در پیاده رو برخورد كردم. ای كاش عزرائیل همان لحظه جانم را گرفته بود. پس از برخورد، دماغم تا یك ماه ورم داشت. قالب آن شكسته، از شكل اولش بدتر و بزرگتر و به اندازه یك گلابی شده بود.

 

دماغ
 

متوجه ترس و وحشت اطرافیان، مخصوصاً كودكان شده بودم و فرار آنها را نظاره می كردم. كاری از دستم بر نمی آمد و دوران بدبختی و تیره روزی ام تازه آغاز شده بود. هنگام تعطیلی دبستان نزدیك خانه، متوجه فرار دانش آموزان می شدم. به راستی از من وحشت داشتند. به وخامت موضوع پی برده بودم. به آینده مبهم و تاریك خودم فكر می كردم و به افسردگی شدید مبتلا شده بودم. اما مادرم در كنار این همه بدبختی به من امیدواری می داد و در نهایت فداكاری قول داد با همین دماغ برایم زن بگیرد. بالاخره حرفش را عملی كرد و به خواستگاری دختر یك كارمند بازنشسته رفتیم.دختر وقتی چشمش به دماغم افتاد، غش كرد و بی هوش شد. كارمان به كلانتری محل كشید.
بعداز گذشت یك ماه پدرم، دوستش را در رو دربایستی قرارداد و به خواستگاری دخترش رفتیم. خانواده اش همه چیز رابه دختر واگذار كرده بودند. همه چیز به خوبی پیش رفت تااینكه عروس چای آورد، هر دو از خجالت سرمان پایین بود. هنگامی كه استكان چای را برداشتم، سرش را بلندكردتا نگاهم كند. به محض دیدن دماغم همانند جن زده ها وحشت كرد و دستانش را از سینی استیل ول كرد و چندین استكان چای روی سر و تنم ریخت. او از وحشت حاصل از دیدن دماغم جیغ می زد و من از سوزش و درد ناشی از ریختن چای روی تنم فریاد می كشیدم. جیغ و فریادمان مانند آواز اپرا با هم آمیخته شده و موسیقی زیبا، هماهنگ و موزونی را به نمایش گذاشته بود. عروس در حالی كه به شدت گریه می كرد، گفت:« حاضرم با یك معتاد زندگی كنم اما با این دماغ نه!! » مراسم به هم خورد و برگشتیم.
با ایستادن روبروی آینه حق را به او و دیگران دادم. من با این دماغ عمل شده، واقعاً زشت و وحشتناك شده بودم.در این شرایط، آرزویم كار كردن در معدن زغال سنگ تاپایان عمر بود كه به واسطه تاریكی اش دماغم دیده نشود. وضع بدتر شده بود تا جایی كه حتی اقوام و خویشاوندان گاه گاهی به ما سر می زدند، فرزندان زیر 10 سال خود را همراه نمی آوردند. این موضوع بدترین چیزی بود كه در آن روزها به خاطرش خیلی ناراحت بودم. دیگر طاقت این زندگی اسف بار را نداشتم. كم كم افكار منفی بر من چیره گشت. سه بار تصمیم به خودكشی گرفتم كه در هر كدام ناموفق بودم.
اولین بار سرطنابی را به گردن و سر دیگر آن را به شاخ های بزرگ از درخت وسط حیاط بستم. از بابت نشكستن شاخه خیالم راحت بود چرا كه وزنی معادل یك تن را تحمل می كرد. به امید مرگ خود را از درخت آویزان كردم اما چنان با شدت به زمین كوبیده شدم كه مدتها آثار كبودی روی تنم دیده می شد. طنابی كه كهنه به نظر نمی رسید، بریده بود. تعجب كردم و اندیشیدم كه اگر دماغم نرمال بود، طناب به زندگیم پایان می داد.
بار دوم وسط جاده با چشمهای بسته ایستاده بودم و كامیون بزرگ و باری به طرفم در حركت بود. برآورد كرده بودم تا ترمز بگیرد و آن را كنترل كند، كارم یكسره شده است. اما به چند متری ام كه رسید، بدون ترمز، موتورش به تپ تپ افتاد و خاموش شد و درجا میخ كوب گردید. از پیاده شدن راننده و لگد زدن به باك كامیون فهمیدم كه گازوئیل تمام كرده است.
بار سوم ازسلسله اقدامات خودكشی ام، این بود كه  از قبل آگاهی داشتم مقداری سم برای ضدعفونی كردن زیرزمین از دست حشرات موذی و مخصوصاً موش ها در خانه موجود است. با ساعتی گشتن، مقداری پودر سفید رنگ پیدا كردم و تا توانستم از آن خوردم كه كارم به اما و اگر نكشد و به این زندگی نكبت بار خاتمه دهم. تا سه روز منتظر مرگم بودم اما مرگ جایش را به شكم درد و بوی خمیر ترشیده و مانده در دهانم داد. سمی در كار نبود و در عوض نیم كیلو آرد خورده بودم.
این  روزها عبارت « گوریل متمدن » را كه بر روی دیوار سركوچه تنگ و باریكمان با خط خرچنگ قورباغه ای نوشته شده، مشاهده می كنم كه نویسنده آن در كمال وقاحت با درج  فلشی در زیر آن، سمت خانه ما را به همه یاد آور می شود. دیگر تصمیم گرفته ام كه در خانه بمانم و برای حفظ آبرو و جلوگیری از ترس و وحشت مردم، خصوصاً كودكان از خانه خارج نشوم.
این نامه را برای بسیاری از مجلات، روزنامه ها، ادارات، افراد سرشناس نوشته ام  بلكه كسی پیدا شود از طریق هر نوع كمكی از جمله درمان طبی، گیاهی، بومی و جراحی به من كمك كند. هزینه برایم مهم نیست و تنها هدفم خروج از این بدبختی و فلاكت است. بدبختی ام به جایی رسیده كه مجبورم  برای پست كردن این نامه ها شبانه از منزل خارج شوم !

[ شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, ] [ 17:38 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]

   نمونه سئوالات کنکور در استان لرستان
 
 
هنر
-----------------------------------------
هنرپیشه معروف سینما ؟
الف) محمدرضا گلزار
ب) محمدرضا علفزار
ک) محمدرضا گندمزار
ش) محمدرضا دشت
 
هنرپیشه مرحوم سینما ؟
الف) رضا ژیان
ب) رضا ماکسیما
ک) رضا فولکس
ش) رضا خاور
 
هنرپیشه مرحوم فیلم "ممل آمریکایی" ؟
الف) نعمت الله گرجی
ب) نعمت الله ساقه طلایی
ک) نعمت الله شیرین عسل
ش) نعمت الله مینو
 
هنرپیشه زن معروف سینما ؟
الف) هدیه تهرانی
ب) کادوی تهرانی
ک) چشم روشنی تهرانی
ش) قابل نداره تهرانی
 
بازیگر چشم
روشن سینما و تلوزیون ؟
الف) پارسا پیروفر
ب) فارسا فیروزپر
ک) پارسا پیروزپر
ش) فارسا فیروزفر
 
یکی از آهنگ های منصور ؟
الف) دیوونه
ب) ... خل
ک) منگل
ش) عجوج مجوج!
 
خشایار اعتمادی چه سبکی می خواند ؟
الف) پاپ
ب) اسقف
ک) راهبه

ش) موبد

 

برای دیدن بقیه مطلب به ادامه مطلب بروید


 

تربیت بدنی
-----------------------------------------
مربی و بازیکن اسبق پرسپولیس ؟
الف) علی پروین
ب) علی شهین
ک) علی مهین
ش) علی دمبه
 
کشتی گیر گردن کلفت ایران ؟
الف) عباس جدیدی
ب) عباس قدیمی
ک) عباس نیو
ش) عباس آپ تو دیت
 
تیم فوتبال آبادانی ؟
الف) نفت آبادان
ب) بنزین آبادان
ک)
گازوئیل آبادان
ش) استقلال اهواز
 
باشگاه انگلیسی ؟
الف) میدلزبرو
ب) میدلزبیا
ک) میدلزبودی حالا
ش) میدلزپاشو برو گمشو
 
بازیکن بوسنیایی سابق بایرن مونیخ ؟
الف) حسن صالح حمیدزیچ
ب) حمید صالح حسنزیچ
ک) حسن حمید صالحزیچ
ش) بابا چند نفر به یه نفر ؟؟؟
 
دروازه بان انگلیس در جام جهانی 1998 فرانسه ؟
الف) دیوید سیمن
ب) دیوید سیتو
ک) دیوید سیما
ش) دیوید سی کی
 
مهاجم سال های دور منچستر یونایتد ؟
الف) اندی کول
ب) اندی سرشانه
ک) اندی پشت بازو
ش) اندی مرسی هیکل
 


ادامه مطلب
[ جمعه 23 دی 1390برچسب:, ] [ 13:23 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]

 به ترکه میگن شهرتون چند تا آثار باستانی داره؟

میگه فعلا هیچی نداره ولی دارن می سازن

 

*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*

رشتیه تو قرعه‌کشی بانک ماکسیما برنده میشه.روزی که می‌خواستن تحویلش بدن میگه اینو آبی کنین من فردا میام می‌برمش. میگن بابا این نقره‌ایه، بهترین رنگه، آبیش کنیم؟ میگه آره. من فقط آبی تحویل می‌گیرم.

خلاصه فرداش میاد و ماشین رو آبی شده تحویلش میدن.میگه به به. ببینید .... حالا شد مثل نیسان

*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*

یک بابایی پسرش تو قزوین گم میشه، میره پاسگاه گذارش میده. بهش میگن خوب مشخصات پسرتون چیه؟ میگه: هشت سالشه، تپله، موهاش بوره، چشاش آبیه، یک شلوار کوتاه هم پاشه. یارو افسره تو میکروفون میگه: به کلیه واحدها، برادرا توجه کنن، یه تیکه باحال گم شده.


*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*

 

ترکه نشسته بوده سر جلسه کنکور. خلاصه سؤالها رو پخش میکنند و ترکه هم اول یک پنج دقیقه‌ای مبهوت به سؤالا خیره میشه، بعد یک پنج تومنی از جیبش درمیاره شروع میکنه تند تند شیر یا خط کردن و پاسخ نامه رو پر کردن. بعد 40-50 دقیقه یارو ممتحنه میبینه ترکه خیس عرق شده، هی داره یک سکه رو میندازه بالا، زیر لب فحش خوار مادر میده. میره جلو میپرسه: داری چیکار میکنی؟ ترکه میگه: ایلده همه سوالا رو جواب دادم، دارم جوابامو چک میکنم!

 

*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*

رشتی ها به چراغ خواب میگن شاهد ماجرا

 

*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*

به رشتیه میگن پارسال تولد زنت کادو چی بهش دادی؟ میگه بردمش کیش. میگن دمت گرم حالا امسال چه کار میکنی براش ؟ میگه میرم میارمش

.

.

.

.

ادامه جوکها در ادامه مطلب !!


ادامه مطلب
[ جمعه 23 دی 1390برچسب:, ] [ 13:16 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]

 

پیری شخصیت های کارتونی (عکس)

 

thor


سوپر من



باربی



batman



hulk



spider man



توییتی


 

[ پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:, ] [ 10:41 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]

 

چرا هیچکی منو بوس نمی کنه! (عکس)

 

بچه گریه

 

[ پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:, ] [ 10:41 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]

 

بکن ! نکن های مردانه(خنده دار)

بکن ! نکن های مردانه(خنده دار)
1- شش سال اوّل زندگی

• گریه نکن
• شیطونی نکن
• دست تو دماغت نکن
• تو شلوارت پی‌ پی نکن
• مامانت رو اذیّت نکن
• روی دیوار نقاشی نکن
• انگشتت رو تو پریز برق نکن
• دمپایی بابا رو پات نکن
• به خورشید نگاه نکن
• شب ها تو جات جیش نکن
• تو کمد مامان فضولی نکن
• با اون پسر بی ‌تربیته بازی نکن
• اسباب‌ بازی‌ ها رو تو دهنت نکن
• زیر دامن شمسی خانوم رو نگاه نکن
• دماغت رو تو لوله جاروبرقی نکن

 

 
 
2- دوره دبستان

• موقع رفتن به مدرسه دیر نکن
• پات رو تو جامیزی نکن
• ورق های دفترت رو پاره نکن
• مدادت رو تو دهنت نکن
• به دختر های مدرسه بغلی نگاه نکن
• تخته پاک ‌کن رو خیس نکن
• حیاط مدرسه رو کثیف نکن
• با دختر های شمسی خانوم آمپول بازی نکن
• دست تو کیف بغل دستیت نکن
• تخته ‌سیاه رو خط‌ خطی نکن
• گچ رو پرت نکن
• تو راهرو سرو صدا نکن
• تو کلاس پچ ‌پچ نکن
• ATARI بازی نکن

 

 
 
3- دوره راهنمایی

• ترقّه بازی نکن
• SEGA بازی نکن
• جا های بد بد فیلم ها رو نگاه نکن
• موقع برگشتن از مدرسه دیر نکن
• تو کوچه فوتبال بازی نکن
• دست تو جیبت نکن
• با مامانت کل ‌کل نکن
• تو کلاس صحبت نکن
• بعد از ظهر سروصدا نکن
• با دختر شمسی خانوم منچ بازی نکن
• اتاقت رو شلوغ نکن
• روی میز بابات کتاب هات رو ولو نکن
• عکس لختی تماشا نکن
• با بچّه ‌های بی ‌ادب رفت و آمد نکن
• جرّ و بحث نکن

 

 
 
4- دوره دبیرستان

• با کامپیوتر بازی نکن
• تو حموم معطّل نکن
• تقلّب نکن
• با دوستات موتورسواری نکن
• عصر ها دیر نکن
• با دختر شمسی خانوم صحبت نکن
• با بابات دعوا نکن
• تو کلاس معلّم تون رو مسخره نکن
• تو خیابون دنبال دختر ها نکن
• مردم‌ آزاری نکن
• نصف شب سرو صدا نکن
• فیلم سوپر نگاه نکن
• وقتت رو با مجله تلف نکن
• چشم ‌چرونی نکن

 

 
 
5- دوره دانشگاه

• رشته ‌ای رو که دوست داری انتخاب نکن
• ?? ساعته چت نکن
• سر کلاس درس غیبت نکن
• با دختر شمسی‌ خانوم دل و قلوه ردّ و بدل نکن
• خیابون‌ ها رو متر نکن
• تو سیاست دخالت نکن
• با دختر های مردم هر کاری دلت خواست نکن
• شب برای شام دیر نکن
• با مأمور پلیس کل ‌کل نکن
• چراغ قرمز رو عشقی رد نکن
• موبایلت رو Reject نکن
• حذف پزشکی نکن
• آستین کوتاه تنت نکن
• همه رو دو دره نکن

 

 
 
6- دوره سربازی

• مو هات رو بلند نکن
• روت رو زیاد نکن
• از اوامر سرپیچی نکن
• فرار نکن
• با اسلحه شوخی نکن
• غیبت نکن
• به آینده فکر نکن
• درگیری ایجاد نکن
• به فرمانده بی ‌احترامی نکن
• غیر از خدمت به هیچ چیز دیگری فکر نکن
• با رئیس عقیدتی جرّ و بحث نکن
• اعتراض نکن
• با دختر شمسی خانوم نامه ‌نگاری نکن
• از تلف شدن وقتت ناله نکن
• از آشپزخونه دزدی نکن

 

 
 
7- دوره شوهر بودن

• با زنت شوخی نکن
• زنت رو با دختر شمسی خانوم مقایسه نکن
• به زنت خیانت نکن
• با دوستانت الواتی نکن
• تو Orkut خودت رو Single معرفی نکن
• به زن های دیگه نگاه نکن
• موبایلت رو قایم نکن
• از عکس های قبل از ازدواجت نگهداری نکن
• پولت رو خرج دوستات نکن
• رفتار دوران مجرّدی رو تکرار نکن
• غیر از زندگی مشترک به هیچ چیز فکر نکن
• ریسک نکن
• بدون اجازه زنت هیچ کاری نکن

 

 
 
8- دوره پدر بودن

• بچّه رو تنبیه نکن
• به بچّه بی ‌توجّهی نکن
• بچّه‌ ت رو با بچّه‌ های دیگه مقایسه نکن
• به بچّه توهین نکن
• بچّه رو از بازی منع نکن
• بچّه‌ ت رو به کتک زدن بچّه دختر شمسی خانوم تشویق نکن
• با بچّه کل‌ کل نکن
• بچّه رو محدود نکن
• بچّه رو از جنس مخالف دور نکن
• به مادر بچّه بی ‌توجّهی نکن
• بچّه رو به هیچ چیز مجبور نکن
• آزادی بچّه رو محدود نکن
• به حلال‌ زاده بودن بچّه شک نکن
• از خواست های بچّه چشم‌ پوشی نکن

 

 
 
9- دوره پیری

• برای بچّه‌ هات مزاحمت ایجاد نکن
• نوه‌ هات رو لوس نکن
• با پیرزن ‌های دیگه معاشرت نکن
• به خاطراتت فکر نکن
• پولت رو خرج نکن
• هوس جوونی نکن
• غیر از آخرتت به هیچ چیز فکر نکن
• با زنت بی ‌وفایی نکن
• از رفتن به خانه سالمندان احساس نارضایتی نکن
• لباس شاد تنت نکن
• به بیوه شدن دختر شمسی خانوم توجّه نکن
• تو وصیتنامه ، هیچکس رو فراموش نکن
• از گذشته ناله نکن
• به هر کی رسیدی ، نصیحت نکن
• به آینده فکر نکن

 

 
 
10- دوره پس از مرگ !

• حالا دیگه دوره نکن تموم شد ! حالا هر غلطی دلت می ‌خواد بکن ....
• ...... بکن
• ....... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ...... بکن
• ...... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن
• ..... بکن

[ سه شنبه 20 دی 1390برچسب:, ] [ 17:1 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]

 

کافی‌ نت ها بعد از اجرای قانون جدید / کاریکاتور


کافی‌ نت ها بعد از اجرای قانون جدید

[ دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, ] [ 15:17 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]

 

علت گرانی تخم مرغ کشف شد (کاریکاتور)

 

علت گرانی تخم مرغ

 

[ دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, ] [ 15:16 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]

 

رانندگان خلاق! (عکس)

 

رانندگان خلاق

رانندگان خلاق

رانندگان خلاق

رانندگان خلاق


ادامه مطلب
[ دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, ] [ 15:15 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]

وقتی پسرا دور هم خلوت میکنند!!!!

۱- ای رامین بدبخت دلت بسوزه همون دختری که به تو نخ نمیداد من رفتم شمارشو گرفتم
۲- من بدجوری عاشقش شدم . اگه این خوشکله با من دوست بشه من همه ی دوست دخترهام رو کنار میگذارم
۳- بچه ها این دختره رو دیدین که مانتو صورتی میپوشه و یه عینک آفتابی هم میزنه . وقتی هم که توی دانشگاه راه میره هیچکی رو تحویل نمیگیره . باید حالشو بگیریم
۴- ما اینیم دیگه بالاخره شماره رو دادیم به دختره
۵- بچه ها من میخونم شماها دست بزنید … امشب خونمون بعله برونه ..امشب خونمون عشق و جنونه …
۶- بر و بچ جاتون خالی امروز رفتیم کافی نت یه رومی رو به گند کشیدیم!!!

وقتی دخترا دور هم خلوت میکنند!!!!

۱- وای این انگشتر رو کی خریده ؟ چقدر قشنگه !!!!!
۲- وای الهام جون نبودی امروز من با اون پسره قرار داشتم . اینقدر با هم حرفزدیم . حتی اسم بچه هامون هم انتخاب کردیم
۳- من خیلی دلم میخواد آی دی این پسره رو بدست بیارم تا باهاش چت کنم .
۴- امروز یه پسره خوشتیپ و با کلاس توی دانشگاهمون اومده بود . هر چی عشوه و ناز کردم براش تحویلم نگرفت . مگه من خوشکل نیستم
۵- سارا دیدی چه پسره مودبی توی فروشگاه بود . حتی توی صورتمون هم نگاه نکرد . خیلی پسره سر به زیری بود من که دلم پیشش گیر کرده
۶- مینا دختر با خودت چیکار کردی . چرا این همه چاق شدی . حالا باید بری بدن سازی اندامت رو بسوزونی تا این لباسهای تنگی که گرفتی اندازه ی تنت بشه

۷- راستی شیلا امشب میایی خونه ی ما . امشب جشن تولد منه . حتما بیا . چون میخواهیم کلی برقصیم!!!!

[ چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:, ] [ 19:33 ] [ ]

دلیل اصلی خر و پف آقایون کشف شد

عکس ها رو در ادامه مشاهده کنید


ادامه مطلب
[ شنبه 3 دی 1390برچسب:, ] [ 20:16 ] [ ]

به نظر من توی عکس زیر هیچ بزرگ نمایی به کار نرفته و واقعیته

[ شنبه 3 دی 1390برچسب:, ] [ 20:14 ] [ ]

اخبار ایران در 50 سال آینده

با سلام و صلوات بر محمد وال محمد... (و بعد از قرائت سوره بقره) اخبار امشب را به سمع و نظرتان میرسانیم :

* قیمت هر سکه طلا امروز دربازار با 60 میلیون تومان کاهش به یک میلیارد و چهل میلیون تومان رسید.


ادامه مطلب
[ شنبه 3 دی 1390برچسب:, ] [ 20:10 ] [ ]

[ شنبه 3 دی 1390برچسب:, ] [ 20:3 ] [ ]

 

کاریکاتور/ اندر حکایت گرانی تخم‌مرغ

 

گرانی تخم‌ مرغ

 

[ جمعه 2 دی 1390برچسب:, ] [ 10:1 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]

 


برگی از خاطرات یک نوزاد! - (طنز)


سلام!
بدون هر گونه مقدمه چینی باید بگم که اصولاً من نوزاد بدشانسی هستم. یه چیزی تو مایه های دالتون ها توی کارتون لوک خوش شانس. البته باید بگم که اونا در مقابل من برای خودشون یه پا لوک خوش شانسن.
شاید فکر کنید که من از اون دسته نوزادانی ام که چون دختر خاله ام مای بی بی چیک چیک خریده و من فقط ساده شو دارم احساس بدشانسی مفرط می کنم، ولی باید بگم که سابقه بدشانسی من به دوران جنینی و حتی قبل از اون برمی گرده.
اصلاً بذارید از اول شروع کنم: از ماجراهای جنینی و حلق آویز شدن توسط طناب دار( منظور بند ناف مشترک میان بنده و والده محترمه) که بگذریم، می رسیم به لحظه تاریخی تولد که با شور و شوق در حال گذراندن دوران نقاهت در داخل شکم والده محترمه بودیم که یهو بدون هیچ مقدمه چینی قبلی پا به عرصه وجود نهادیم!( فعل جمع که به کار بردم فقط به خاطر احترامه نه این که فکر کنید من دو قلو بودم!)
پا به عرصه وجود نهادن همانا و قطع شدن برق همانا. همین که به دنیا اومدم به علت خاموش شدن وسایل گرمازای برقی، اون هم توی اوج زمستون به شدت مثل بستنی قیفی یخ زدم. برای این که یخ تنم آب بشه و به قول غیر معروف اظهار وجودی بکنم، تصمیم گرفتم که بزنم زیر گریه. ( ولی مثل این که گریه زد زیر ما!) همین که دهن مبارکم رو باز کردم که یه اوه اوه حسابی سر بدم، جناب شخص شخیص پرستار به شدت با کف گرگی کوبید توی دهن مبارکم و تمام دندونای نداشته ام ریختن توی دهنم، جوری که حتی نمی شد با خاک انداز جمعشون کرد. بعداً فهمیدم که خانم پرستار می خواسته بزنه به پشتم که چون برق نبوده محکم کوبیده توی دهنم. خلاصه بعد از این که با هزار دنگ و فنگ از بیمارستان مرخص شدیم به خانه مادربزرگ رفتیم. این که می گم دنگ و فنگ، ماجراش اینه که رئیس بیمارستان می خواست از من به خاطر قدم شومی که داشتم شکایت کنه چون با به دنیا آمدن من، برق که قطع شده بود هیچ، موتور برق اضطراریشون هم خراب شده بود. برای همین بیشتر بیماراشون فلنگو بسته و رفته بودن اون دنیا. این که چه طوری از دستشون خلاص شدیم دیگه بماند.


ادامه مطلب
[ جمعه 2 دی 1390برچسب:, ] [ 10:0 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]

 

چگونه زن خود را روانــی کنیم ؟!! (آقایون بخونند)

وقتی بعد از یک روز شلوغ براتون غذا درست کرد و با تمام خستگی کنارتون نشست بهش بگید: ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی کاش قبل از درست کردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی …

وقتی در جمع فامیل خودتون هستید شکم بزرگ پدرزنتون رو سوژه خنده همه قرار بدهید.

از صبح کتونی پا کنید و تا شب هم از پاتون در نیارید تا جورابتون بوی گربه مرده بگیرد و بعد با همان جورابها برید توی رختخواب.
به صورتش نگاه کنید و باحالتی متاثر بگید:عزیزم چقدر پیر شدی..

وقتی تخمه میخورید پوستهای تخمه را هر جای بریزید غیر از بشقاب جلوی دستتون.

همیشه آب را با بطری سر بکشید.

وقتی زنتون حواسش کاملا به شماست وانمود کنید زنتون رو ندیدید و یواشکی به بچه هایتون بگید:دوست دارید براتون یک مامان خوشگل بیارم!!.

وقتی با تلفن صحبت میکنید به محض ورود همسرتون با دستپاچگی بگید :باشه ، من بعدا بهت زنگ میزنم ..و سریع گوشی رو قطع کنید..

همیشه از گیرایی چشمهای دختر خاله ترشیده اتون تعریف کنید..

خاطرات شیرین دوران مجردی خودتون رو با دوست دخترهای داشته و نداشته خودتون براش تعریف کنید..

وقتی با اون تو رستوران هستید با صدای بلند باد گلو بزنید..

او را با اسمهای مختلف مثل :سمیرا ،مریم ، پریسا، آتنا، شیوا… صدا کنید و بعد بگید ببخشید عزیزم این روزها حواسم زیاد جمع نیست ..


پی نوشت : سعی کنید یک چادر مسافرتی خوب یا ماشین راحت بخرید که شبهای که قرار است بیرون از خونه بخوابید ، زیاد سختی نکشید..

توضیح فان کلاب : عواقب و پیامدهای دیگر این کارها به عهده خود شماست ! 

[ جمعه 2 دی 1390برچسب:, ] [ 9:59 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]


آیا میدانید: در جهان به ۶۰۰۰ زبان تکلم میشود.

آیا میدانید: هر قاره ای، شهری به نام «رم» دارد.

آیا میدانید: که حلزون می تواند سه سال بخوابد .

آیا میدانید: دلفین ها با یک چشم باز می خوابند .

آیا میدانید: قلب زنان نسبت به مردان تندتر می زند .

آیا میدانید: ناراحتی های پا در زنان ۴ برابر مردان است.

آیا میدانید:کوسه ها از بیماری سرطان در امان هستند .

آیا میدانید: هیچ گورخری، خط های مشابه دیگری ندارد.

آیا میدانید: ۱۳ درصد جمعیت جهان، صحرانشین هستند .

آیا میدانید: چهار پنجم جانوران رو حشره ها تشکیل داده اند.

آیا میدانید: تنها در یک پرواز، زنبور عسل به ۷۵ گل سر می زند.

آیا میدانید: چشم انسان معادل یک دوربین ۱۳۵ مگاپیکسل است.

آیا میدانید: ژاپن، پرمصرف ترین کشور جهان در زمینه انرژی است.

آیا میدانید: در ساخت دیوار بزرگ چین، آرد برنج به کار رفته است.

آیا میدانید: توماس ادیسون، مخترع برق از تاریکی وحشت داشت.

آیا میدانید: یک کودک ۴ ساله روزانه بیش از ۴۰۰ سوال می پرسد!

آیا میدانید: شیرها تا سن ۲ سالگی قادر به غرش کردن نمی باشند.

آیا میدانید: در هر یک گرم خاک، حدود ۱۰ میلیون باکتری زندگی می کند.

آیا میدانید: استرس باعث می شود، مرغ ها پرهای خود را از دست بدهند.

آیا میدانید: تعداد مرغ ها در سراسر جهان تقریبا با جمعیت انسان مساوی است.

آیا میدانید: به طور متوسط، هر فردی ۵ سال از عمر خودش را صرف خوردن می کند.

آیا میدانید: سرعت خواندن از صفحه رایانه نسبت به کاغذ معمولی ۲۵ درصد کندتر است.

آیا میدانید: نقاش معروف «لئوناردو داوینچی» معروف ترین نقاشی خود به نام «لبخند مونالیزا» را نه تاریخ زد و نه امضا کرد.

آیا میدانید: بازیافت تنها یک بطری شیشه ای، مقدار انرژی موردنیاز یک لامپ ۱۰۰ واتی به مدت ۴ ساعت را تامین می کند.

آیا میدانید: پرنده فلامینگو قادر است با سرعتی حدود ۵۵ کیلومتر در ساعت پرواز کند. این پرنده در یک شب حدود ۶۰۰ کیلومتر مسافت را طی می کند.

[ یک شنبه 20 آذر 1390برچسب:, ] [ 19:3 ] [ ]

 

تست میزان اعتیاد شما به اینترنت

تست اعتیاد به اینترنت (IAT) یکی از معتبرترین تست‌های مربوط به سنجش اعتیاد اینترنتی است.


ادامه مطلب
[ جمعه 11 آذر 1390برچسب:, ] [ 19:57 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]
[ یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:, ] [ 23:7 ] [ ]

  زن: میشه توی کار باغچه کمکم کنی؟

مرد: تو فکر کردی من باغبانم؟ زن: میشه توی تعمیر دستگیره در کمکم کنی؟

مرد: تو فکر کردی من نجارم؟

بعد از ظهر مرد از سر کار بر میگردد و میبیند همه چیز درست شده است ... ...

مرد: کی دستگیره در رو درست کرد و باغچه را رو به راه کرد؟

زن: مرد همسایه و در ازاش ازم خواست یا یک همبرگر بهش بدم یا یک بوس!

مرد : حتما تو به او همبرگر را دادی!

زن: تو فکر کردی من گارسون رستورانم؟



نتیجه اخلاقی : همیشه از انتقام خانمها بترسید

[ یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:, ] [ 22:49 ] [ ]
[ جمعه 4 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:20 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]

 

کاریکاتور و نقاشی دختران ایرانی

 

farapix com 4f9f3ea48f28e37321cab0adae067a56 lwjqq3dpx9osf3gtz کاریکاتور و نقاشی دختران ایرانی

 

 


ادامه مطلب
[ جمعه 4 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:12 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]

کاریکاتور خنده دار بچه دار شدن به سبک کامپیوتر

 

k97 کاریکاتور خنده دار بچه دار شدن به سبک کامپیوتر

[ جمعه 4 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:5 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]

عکس موش خوردن دختر ایرانی

.

.

.

 

62079 599 عکس موش خوردن دختر ایرانی

[ جمعه 4 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:2 ] [ AmiR DaRlinG ( ForghanI ) ]

برای دیدن بقیه ی عکس ها به ادامه مطلب بروید


ادامه مطلب
[ جمعه 4 آذر 1390برچسب:, ] [ 20:13 ] [ ]

 

[ جمعه 4 آذر 1390برچسب:, ] [ 1:28 ] [ ]



  پشه نشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو داداشم میگه   می خوای بکشیش؟! پَـــ نَ پـَـَـ خونش رو خورده می خوام بزنم پشتش آروغ بزنه ببرم بخوابونمش !!

*********************

اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه...هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته

*********************

دیشب با دوستم داشتیم حکم بازی میکردیم ... بی بی انداختم ... میگه بی بی بازی کردی؟

پَـــ نَ پَـــ انداختم وسط یه شوهر خوب واسش گیر بیاریم

*********************

- کارگر هستین؟؟؟

- پَـــ نَ پَـــ...گـاویم...لباس کارگر پوشیدیم میخوایم از بیمه بیکاری استفاده کنیم

*********************

(منو داداشم دو قلوییم)در حال قدم زدن بودیم داداشم چند متر جلوتر از من راه میرفت یارو اول داداشمو دید اومد جلوتر منو دید, رنگش پرید برگشت گفت دو قلویید

گفتم:پـَـــ نَ پـَـــ اجسام از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر است

*********************

رفتم پمپ بنزین به یارو میگم ۴۰ تا بزن

میگه ۴۰ لیتر؟

پَـــ نَ پَــــ ۴۰ تا قاشق چای خوری

*********************

به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟

پَـــ نَ پَــــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد

*********************

از دل درد دارم میمیرمو جلوی دستشویی دارم پیچ و تاب میخورم . بعد 2 ساعت یارو اومده بیرون میگه دستشویی داری ؟؟

میگم پَـــ نَ پَـــ دیدم فضای مناسب و دلبازیه اومدم موج مکزیکی تمرین میکنم.

*********************

به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟

پـَـَـ نَ پـَـَــــ تو نگهشدار من نردبون و میچرخونم!

*********************

دوستم در یخچالو باز کرده,دیده هیچی توش نیس,میپرسه:واقعا خالیه!؟

میگم پَــ نَ پَـــ هیدنشون کردیم که غریبه ها نبیننشون !!

*********************

میگن کریستف کلمب وقتی رسید به امریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یه سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟

سرخ پوسته گفت پَـــ نَ پَـــ ژاپونه ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم!

*********************

دارم رو تردمیل عینه خر میدووم یارو مبگه اینجوری میدویی لاغر کنی؟؟

میگم پـَــ نَ پـَـــ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم...!!

*********************

پایان نامم تموم شده زنگ زدم به استاد میگه میخوای دفاع کنی؟پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام حمله کنم

*********************

پریشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی میکردم،

پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!!

*********************

رسیدیم پشت در خونه ، کلید نداشتم به داداشم میگم کلیدتو بده،

میگه میخوای درو باز کنی؟ میگم پَـــ نَ پـَــــ میخوام بدمش به حسین تهی از معطلی درش بیارم….

*********************

۲ ساعته از بیرون صدای قار قار میاد…داداشم میگه صدای کلاغه ؟

میگم پــَ نَ پـــَ قناریه متال میخونه!!!!

*********************

رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟

گفتم پَــــ نَ پَــــ من میکروبم , اومدم خودمو معرفی کن!

*********************

با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیر وایسادیم.

دوستم میگه:شیرِ؟ میگم:پَــــ نَ پَــــ… گربه اس باباش مرده ریش گذاشته!!!!

*********************

دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم از راه اومده میگه خوابه؟

میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!!!!

*********************

داشتم میرفتم باشگاه وسط راه یادم اومد یه چیزی رو یادم رفته، برگشتم خونه.در زدم داداشم در رو باز کرده با تعجب میپرسه حامد تویی؟!!!نرفتی باشگاه؟

میگم:پَــــ نَ پَــــ حامد رسید من دیلیوریشم…

*********************

به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟

میگه از شوهرش؟؟؟؟؟ پـَــ نَ پـَـــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد…

*********************

واسه استخدام رفتم یه شرکتی خانومه میگه :شما برای آگهی استخدام اومدین؟

گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ اومدم بگم اصلا رو من حساب نکنین!!!!!

*********************

رفتم دادگستری یارو میپرسه شکایت داشتید؟

گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه خورده برنج آوردم با ترازوی عدالت وزن کنم !

*********************

رفتم خونه دوستم کامپیوترش خرابه… میگم پاورت

سوخته کامل! میگه یعنی یکی دیگه بگیرم ؟ میگم پَـــ نَ پَــــ سوختگیش جدی نیست پماد سوختگی بزنی خوب میشه

*********************

. میگم دیشب یه پشه اومده بود تو اتاقم میگه کشتیش؟

پَــــ نَ پَـــــ اومدم بِزنم، نتونستم ، خونِ من تو رگهاش جریان داشت! ،یهو گفت بابا …!! بعدشم نشَستیم دوتایی تا صبح گریه کردیم ، گوشه اتاق

*********************

رفتم جلسه ثبت نام ۱ساعت وایسادم.یارو اومده میگه میخوای

ثبت نام کنی؟ پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم..

*********************

هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم …

آمپولارو دادم به پرستاره …میگه آمپول بزنم؟

پَ نه پَ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!

*********************

عکس نیمه ی راست صورتم رو گذاشتم فیس بوک

اومده میگه : عکس نصفه گذاشتی رو پروفایلت ؟

میگم : پـَ نه پـَ توی حراج بودم ۵۰ در ۱۰۰ تخفیف بهم خورده این شکلی شدم

*********************

رفتم دم مغازه به یارو میگم قرص پشه داری؟ میگه واسه کشتنش میخوای؟

میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ برا سردردش میخوام!!!

*********************
کمرم درد می کنه یه پارچه بستم بهش. داداشم میگه کمرت درد می کنه؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ادای داداش کایکو رو در بیارم.

*********************

داریم 10 نفری بازی شبکه ای میکنیم. اومده میگه جدی حال میده؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اسکولیم! عذاب داره اما میخوایم تهذیب نفس کنیم.

*********************

تو صف پمپ گاز منتظرم تا نوبتم بشه، یارو زده به شیشه میگه آقا شما هم می‌خوای گاز بزنی‌؟

پـَـَـ نــه پـَـَــــ من می‌خوام لیس بزنم !

*********************

رفتم بانک پول بگیرم. کارمنده میگه پول رو میبرین؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام وایسم اینجا هر کس رقصید بریزم رو سرش شاباش بدم

*********************

دارم به خواهر زاده ام دیکته می گم... رسیده آخر خط، می گه برم سر خط؟

پـَـ نه پَــ، بقیشو رو فرش بنویس!

*********************

داشتیم تو خیابون قدم می زدیم كه یهو صداى ترمز شدیدى اومد و دو تا پا كه یكى عمودى یكى افقى رو هوا بود... خلاصه ملت جمع شدن بالای سر طرف، كه در این هنگام راننده پیاده شد و در كمال خونسردى گفت: آقا چیزیتون شد؟ یارو هم با همون وضع و صورت خونى مالى در حالی كه به سختى نفس می كشید گفت: پـَـ نه پَــ، خودمو انداختم زمین از داور پنالتى بگیرم!

راننده گفت: نمكدون! منظورم اینه كه می خواى زنگ بزنم اورژانس؟

یارو گفت: پـَـ نه پَــ، زنگ بزن برنامه نود، عادل اینا كارشناسى كنن صحنه پنالتى بود یا نه!

*********************

تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده می گه چیزی شکوندی؟

پـَـ نه پَــ، شیشه نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین!

*********************

کله صبحی رفیقم می‌خواست بیاد درس بخونیم، بهش زنگ زدم گفتم دوتا نون هم بگیر بیار.

گفت واسه صبحونه؟

پـَـ نه پَــ، واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون!

*********************

خواهرم از بیرون میاد خونه... می‌بینه پشت سیستمم... می گه کامپیوتر روشن کردی؟ پـَـ نه پَــ، دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه!

*********************

تو هواپیما نشستم دارم دعا می‌خونم بغل دستیم می‌گه دعا می‌کنی سالم برسی؟

پـَـ نه پَــ، دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا می‌کنم سقوط کنیم!

*********************

زنه شکمش اومده جلو، رفیق ما می پرسه این خانم حامله است؟

پـَـ نه پَــ، این زن آقا گرگه ‌است، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده به شوهرش!

[ پنج شنبه 3 آذر 1390برچسب:, ] [ 23:27 ] [ ]

[ چهار شنبه 2 آذر 1390برچسب:, ] [ 17:44 ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 13 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

سیییییییییییییییلام !!! خوش اومدین به فان کلاب !! این وبلاگ جهت انتقال جدیدترین مطالب طنز به شما بازدیدکننده ی محترم طراحی شده و تمامی مطالب آن به روز بوده و می باشد ! از شما خواهشمندیم جهت هرچه بهتر شدن این وبلاگ نظرات خود را به ایمیل نوسنده ارسال نمایید . با نظرات خود مارا در ارائه هرچه بهتر مطالب یاری نمایید. با تشکر !
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 1421
بازدید کل : 167219
تعداد مطالب : 263
تعداد نظرات : 145
تعداد آنلاین : 2


Alternative content